۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

درود بر بهزاد کاظمی و زندگی اش - تراب حق شناس



درود بر بهزاد کاظمی و زندگی اش

برای من که از حدود 7 سال پیش او را می شناختم نامش مرادف یک آدم پرکار بود که ساعات روز را کم می آورد.
آدمی که بلد بود کار مبارزاتی را آنطور که می فهمید جدی بگیرد و جدیت را از دیگران انتظار داشته باشد.
خودش دلبسته به نحلهء تروتسکیسم بود که یکی از نحله های مارکسیستی ست اما با کسانی که در این نحله نیستند می توانست همکاری کند.
قدرت فوق العاده ای برای کار جمعی داشت. سامان نو را که مجله ای شایسته است به صورت شورائی اداره می کرد آنهم با ارسال و دریافت ایمیل!
من متأسفانه جز حضور در یک پالتاک و ترجمهء دو مقالهء بلند برای سامان نو بیلانی از همکاری با او ندارم، ولی همین برایم کافی بوده تا همواره احترامش را در دل داشته باشم.
هر روز که از او ایمیل نداشتم نگرانم می کرد. چرا نتوانسته بفرستد؟ راستی که عجب حوصله ای برای کار ارتباطی داشت.
بهزاد جسارت بیان نظراتش را داشت و مثل هرکس دیگر اشتباه هم می کرد ولی بارها تجربه کردم که
اگر به اشتباهش پی می برد تصحیح می کرد و این چیز کمی نیست.
مبتلا به چند بیماری بود که یکی از آنها برای پاسیو شدن عذری موجه می توانست به شمار آید؛ اما آتشی که در درون داشت با شدت بیماری شعله ورتر می گشت.
به دوستش اوا،و خانواده‌اش
 به همکارانش ایوب رحمانی، ساسان و صادق و بسیاری دیگر تسلیت می گویم
بهزاد تا آخر در صحنه ماند. روی صحنه از پا افتاد. قول بدهیم در صحنه بمانیم. چنین روحیه و منش را زنده و شاداب نگه داریم.
با احترام به همهء شما که به یاد و احترام او گرد آمده اید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا پیغام خود را اینجا بنویسید