۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

برای بهزاد - ناصرپاریس


متن سخنان ناصرپاریس که درمراسم خاک سپاری رفیق بهزاد کاظمی بتاریخ 16مه درلندن قرائت شد:

برای بهزاد
 با سپاس از فرصتی که به من داده شد که تنها چند جمله ایی درباره کسی سخن بگویم که با رفتنش اندوهی جانکاه را بر جان های مان نشاند. غمی عمیق که همه ما با خانواده بهزاد در آن شریک هستیم. 

چه حیف شد! کاش بیشتر زنده می ماند! این حرف را بارها و بارها، از چهار گوشه جنبش چپ ایران شنیده ام. مائو می گوید مرگ برخی از پر کاه سبک تر است و مرگ برخی دیگر مانند کوه سنگین است. مرگ بهزاد برای همه کوشندگان راه انقلاب و رسیدن به جهانی بی ستم و استثمارمانند کوه سنگین است.بسیاری زندگی را با مرگ از دست می دهند . اما درباره بهزاد باید بگوییم که این زندگی است که او را از دست داد.

رفیق پُر کار و توانا و بی ادعا و فروتن ما خیلی زود رفت وپیمودن  راه  پر پیچ و خم انقلاب را بر عهده ی ما گذاشت. او رابرای بار نخست در کردستان در شهر سنندج دیدم . سه روز مهمان نوروزی ما بود. دوستی من با بهزاد از آن دوره شروع شد. تا این که به خارج آمدم واین بار به همت یکی از دوستان دوباره او در سال 2000 را یافتم.

بهزاد در هر کاری بطور خستگی ناپذیر تلاش فکری و عملی می کرد. او فقط یک امضا نبود. او نیرویی بود که حرکت می کرد و دیگران را هم به حرکت در می آورد. شبانه روز ارتباط می گرفت، نامه می نوشت، تلفن می کرد تا شبکه ی فعالین و مبارزین جنبش کارگری را گسترش بدهد.

بهزاد شخصیتی دلسوز برای همه مبارزان چپ بود- حتا برای کسانی که با او اختلاف نظر داشتند. او با گرایش های رادیکال ولی مخالف خودش نیز همراه می شد چون می دانست که سرنگونی جمهوری اسلامی و به ثمر رساندن یک انقلاب واقعی و سوسیالیستی کاری بزرگ و پیچیده است و نیازمند هماهنگ و همراهی همه ی کسانی است که می خواهند این جهان ستم و استثمار را سرنگون کرده و جهانی دیگر بسازند.

ساعت ها با افراد مختلف بحث می کرد و از اختلاف نظر آزرده خاطر نمی شد بلکه با خوش روئی و روحیه دمکراتیک به نظرات دیگران گوش می داد واین همه درحالی بود که در تبیین نظرات و دیدگاه های خود بسیار توانا و منطقی مینمود.

فروتنی از دیگر ویژگی های اوکه مخاطبش را در تحت تاثیر قرار میداد و در مورد فعالیت هایش اطلاعیه های ستایش صادر نمی کرد و هیاهوبه پا نمی کرد. هرگز در ِازای این فعالیت ها مقام یا شهرت طلب نمی کرد. می خواست کار انجام شود و راه گشوده شود.

بهزاد با فعالیت بی دریغ خویش در اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران ایران همواره کوشا و وفادار ماند، اما هیچ وقت نظر خود را به دیگران تحمیل نمی کرد. به راحتی انتقاد می پذیرفت. صمیمیت او فراموش نشدنی است و با زنده یاد یدالله در جنبش کارگری داخل کشور و در کنار کارگران انگیس همگام و همراه بود.
نقش بنیادی بهزاد دربر پایی و تداوم نشریه ی پژوهش های سوسیالیستی " سامان نو" بر کسی پوشیده نیست. در عرصه اندیشیدن در مسیر سوسیالیسم، نام و هویت بهزاد در تاریخ جنبش کمونیستی ایران همواره جلوه گر خواهد بود.

بهزاد یکی از فعالان جنبش زنان و از مبتکران ایجاد پرسش و بحث هایی بود که پیوند رهایی زنان از طریق سوسیالیسم را محکم تر می نمود.

اتاق پالتاکی اتحاد سوسیالیست ها, تریبون کارگران، هنرمندان، نویسندگان و دانشجویان و فعالین احزاب و سازمان های کمونیست ایران و همه ی مبارزان بود. بهزاد از شرایط سخت جنبش چپ ایران که علاوه بر کشته های زیاد، به دلایل فراوان، بسیار ضعیف شده بود ناامید نمی شد و همیشه تلاش می کرد این وضع را تغییر دهد و هر انسان مبارزی را به شکلی فعال کند.

با مرگ بهزاد جنبش کارگری و کمونیستی ایران یکی از فعالان دلسوز و خستگی ناپذیرخود را از دست داد. اما خاطره ای از خود برجای گذاشت و الگویی به ما داد که بسیار الهام دهنده و نیرو بخش است. نباید بگذاریم وظایفی که او بر دوش می کشید بر زمین بماند. راه ما راهی است به درازای تاریخ و به بزرگی جهان. در این راه رفقای زیادی را از دست داده ایم. و خواهیم داد. بهزاد عاشق پرواز بود. پرواز را به خاطر بسپاریم.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا پیغام خود را اینجا بنویسید