در کاهش اندوهتان رفقا!
مرگ نابهنگام بهزاد کاظمی موجب اندوه فراوان انسانهای آزادیخواه و برابری طلب زیادی در داخل و خارج از کشور شده است. با توجه به روابط بسیار گسترده و متنوع و تماس روزمره و شخصی بهزاد با طیف گسترده ای از فعالین حوزه های مختلف, سوگ دسته جمعی همگی تان امری قابل درک و طبیعی است. بهزاد بطور روزمره همه جا حضور داشت. به قول رفیقی بهزاد یک حزب قوی اعلام نشده بود. با محافل کارگری, دانشجویی, فعالین جنبش زنان, فعالین حقوق فرهنگی, انتشاراتی و غیرو در ایران در ارتباط بود. ده سال یک ستون پایدار اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران بود. ستون اصلی نشریه سامان نو بود. بهزاد فردی پرکار در حوزه تئوریک بود اما در عین حال در ابتدایی ترین فعالیت های عملی درگیر بود. چند سال بطور مداوم اتاق اینترنتی ایران سوسیالیست را اداره کرد و شاید خیلی ها ندانند که این اطاق فقط اتاق نشر آگاهی و تبادل نظر نبود. نهادی سازمانده بود که موجب ایجاد شبکه ای از روابط میان فعالین عرصه های مختلف در داخل و خارج از کشور شد. بهزاد برای همه و از همه کمک و امکانات فراهم میکرد. فعالین و محافل کارگری زیادی در داخل کشور بخش مهمی از امکانات خود را مدیون تلاش های بهزاد اند. در سوگ فقدان بهزاد کاظمی فقط کسانی که با او فعالیت مشترک سازمانی و نهادی داشتند در اندوه ننشسته اند. این نیز حاصل ویژگی زندگی مبارزاتی بهزاد بود. این اندوه دسته جمعی قابل درک است. یکی از رفقای نازنین اتحاد بین المللی امشب در جلسه این نهاد می گفت: مرگ بهزاد چند روز است مرا فلج کرده است. این احساسات انسانی طبیعی و قابل ستایش است.
همراه با اندوه فراوان به مناسبت پرپر شدن زودرس برگهایی از تاریخ زندگیم اما برای من بهزاد مظهر رشک انگیز ستایش زندگی بود. بهزاد در سن 57 سالگی و نابهنگام و زود ما را ترک کرد اما چنان با شوق و انرژی زیست و چنان پرکار و مثمر ثمر بود که بسیاری از انسانهایی که چند دهه بیشتر از بهزاد عمر کرده اند آرزوی عمری کوتاه تر اما زندگی یکتای بسان بهزاد را دارند.
من با یادآوری این خصائل بهزاد برای خودم اندوه فراوان فقدان اش را کاهش میدهم. خواستی که بهزاد در کاهش غم از دست دادن یدالله خسروشاهی از من داشت و خواهش من نیز امروز از شما همین است.
مجید تمجیدی
25 آوریل 2011
مرگ نابهنگام بهزاد کاظمی موجب اندوه فراوان انسانهای آزادیخواه و برابری طلب زیادی در داخل و خارج از کشور شده است. با توجه به روابط بسیار گسترده و متنوع و تماس روزمره و شخصی بهزاد با طیف گسترده ای از فعالین حوزه های مختلف, سوگ دسته جمعی همگی تان امری قابل درک و طبیعی است. بهزاد بطور روزمره همه جا حضور داشت. به قول رفیقی بهزاد یک حزب قوی اعلام نشده بود. با محافل کارگری, دانشجویی, فعالین جنبش زنان, فعالین حقوق فرهنگی, انتشاراتی و غیرو در ایران در ارتباط بود. ده سال یک ستون پایدار اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران بود. ستون اصلی نشریه سامان نو بود. بهزاد فردی پرکار در حوزه تئوریک بود اما در عین حال در ابتدایی ترین فعالیت های عملی درگیر بود. چند سال بطور مداوم اتاق اینترنتی ایران سوسیالیست را اداره کرد و شاید خیلی ها ندانند که این اطاق فقط اتاق نشر آگاهی و تبادل نظر نبود. نهادی سازمانده بود که موجب ایجاد شبکه ای از روابط میان فعالین عرصه های مختلف در داخل و خارج از کشور شد. بهزاد برای همه و از همه کمک و امکانات فراهم میکرد. فعالین و محافل کارگری زیادی در داخل کشور بخش مهمی از امکانات خود را مدیون تلاش های بهزاد اند. در سوگ فقدان بهزاد کاظمی فقط کسانی که با او فعالیت مشترک سازمانی و نهادی داشتند در اندوه ننشسته اند. این نیز حاصل ویژگی زندگی مبارزاتی بهزاد بود. این اندوه دسته جمعی قابل درک است. یکی از رفقای نازنین اتحاد بین المللی امشب در جلسه این نهاد می گفت: مرگ بهزاد چند روز است مرا فلج کرده است. این احساسات انسانی طبیعی و قابل ستایش است.
همراه با اندوه فراوان به مناسبت پرپر شدن زودرس برگهایی از تاریخ زندگیم اما برای من بهزاد مظهر رشک انگیز ستایش زندگی بود. بهزاد در سن 57 سالگی و نابهنگام و زود ما را ترک کرد اما چنان با شوق و انرژی زیست و چنان پرکار و مثمر ثمر بود که بسیاری از انسانهایی که چند دهه بیشتر از بهزاد عمر کرده اند آرزوی عمری کوتاه تر اما زندگی یکتای بسان بهزاد را دارند.
من با یادآوری این خصائل بهزاد برای خودم اندوه فراوان فقدان اش را کاهش میدهم. خواستی که بهزاد در کاهش غم از دست دادن یدالله خسروشاهی از من داشت و خواهش من نیز امروز از شما همین است.
مجید تمجیدی
25 آوریل 2011
انسانِ چین
پاسخحذفانسانِ انسانیت
انسانِ هر قلب
که در آن قلب، هر خون
که در آن خون، هر قطره
انسانِ هر قطره
که از آن قطره، هر تپش
که از آن تپش، هر زندگی
یک انسانیتِ مطلق است