۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

در سوگ رفيق بھزاد كاظمى - صديق جھانى


در سوگ رفيق بھزاد كاظمى

دو سال پيش، رفيق بھزاد كاظمى را روى خط اينترنت آن لاین ديدم با توجه به اینکه از مصاحبت با ایشان لذت میبردم، برايش زنگ زدم که با هم حرف بزنیم اما متاسفانه جواب نداد. در عوض چند لحظه‌ بعد، برايم پیامی ارسال كرد. در پيام نوشته ‌بود كه با مريضى حنجره ‌روبرو شده ام ‌و نمى توانم حرف بزنم. من هم ضمن ابراز تاسف، برايش نوشتم مواظب خودش باشد، این بار در جواب نوشت: مشكل نيست. زيرا بقيه ‌اعضاى بدنم كار مى كنند و از توان آنھا براى رھايى كارگران كمك مى گيرم. مدتها گذشت تا اینکه چند شب پیش، خبر بیماری او را این بار بگونه‌اى ديگر شنيدم و اين دفعه، مشکل فراتر از ناراحتی حنجره‌ بود. اما این بار ‌طولی نکشید كه‌خبر مرگ نابھنگام و جانگداز وی را نيز شنيدم. با توجه با شناخت نزدیکی که در طی پروسه ای از همکاری مشترک، از ایشان داشتم، درغم و ماتم از دست دادنش فرو رفتم تا حدی که بغض گلويم را گرفته و به شدت متاسف و متاثر شدم.
بهزاد، يكى از یاران قدیمی بود. مدتى در اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران، فعالیت مشترک داشتیم. در ضمن ایشان يكى از ھمكاران ھميشگى سايت اتحاد كارگرى بود و دائمأ خبر و گزارشهای مربوط به ‌جنبش كارگرى را براى اين سايت ارسال مى كرد. مرگ بھزاد به عنوان يكى از فعالين جنبش كمونيستى ايران، بى شك، ضايعه ا‌ى براى این جنبش خواهد بود.
ضمن ارج نهادن به ياد اين كمونيست خستگى ناپذير، درگذشت وی را به خانواده‌ى محترمشان،  به رفقا و هم رزمانش و  كل فعالين جنبش کارگری ایران تسلیت میگویم و خود را در غم و ماتم از دست رفتنش شریک مى دانم .
یادش گرامی و پر رهرو باد       
٢٣ آوريل ٢٠١١ 
صديق جھانى

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا پیغام خود را اینجا بنویسید